امشب به وسعت تمامی شبهایی که تو را نداشتم...

دلم به حال تنهایی خود سوخت.....

در کنار پنجره ام رویای دوست داشتنت را......

به دست اشکهایم می سپارم .....

تا همچون تو در خاطراتم مدفون شوند......

میخواهم تنهایی ام را به آغوش گرمی بفروشم.....

نه به آن مفتی که تو خریدی ......

به بهای سالهای باقی مانده از آینده ام!!

خداحافظ دلیل بودنم خداحافظ . . .

همیشه از همان ابتدای آشناییمان در هراس چنین روزی بودم و کابوس خداحافظی

را میدیدم اکنون شد آنچه نباید میشد

خداحافظ دلیل بودنم خداحافظ . . .

 

 ? Saw finalement m'a touché? 


 Mais malheureusement, il ne se sent pas ma 

 

 pierre!

سـرد اسـت و مـن تـنهایـم
چـه جمـلـه ای !
پــــُر از کـلیـشه
پـــُـر از تـهـوع
جـای ِ گـرمی نـشستـه ای و می خـوانـی :
ســرد اسـت “…
یـخ نمـی کنـی
حـس نـمی کنـی
کـه مـن بـرای ِ نـوشتـن ِ همیـن دو کلمـه
چـه سرمایـی را گـذرانـدم

کاش من گاهی مرد بودم

کاش من گاهی مرد بودم !
می شد تنهاییم را،
به خیابان بیاورم!
سیگاری دودکنم ونگران نگاه های مردم ،نباشم
کاش من گاهی مرد بودم !
می شد شادیم را ... به کوچه ها بریزم ... باصدای بلندبخندم
و
هیچ ماشینی .. برای سوارکردنم ترمز نکند .. !