من با همه ی من بودنم . گاهی کم می آورم و بدجور دلم میگیرد از پیرامونی که سخت مرا احاطه کرده است . و اینجا تنها جایی است که خودم را فریاد میزنم با همه ی بغضها و دردها و نفرتها و عشق و شادی ها . و در نهایت سبکی و آرامشی درست که بعد از استفراغ جسم را در بر میگیرد... روح من نیز بعد از فریاد آرام می شود ....رام میشود !
ادامه...
اشتباه املایی از من بود
من توشتم تو همدردی اما نمیدانستم تو هم "دردی"
ممنون از حضورت
زیبا بود
تو چی میدونـی از عمـری کـه رفـتـه؟
تو چی میفهمی از عشقی که مُرده؟
همـونی کـه یه عمـری عـاشقــت بـود
حــالا اسمـــت رو هـــم از یــــاد بُـــرده
فرزانه جان وبلاگت بسیار زیباست
موفق باشی
مطالبت هم زیباست