مثل همیشه برو

اگر مردم پا به تشییع جنازه ام نگذار 

وقتی مرا درون کفن سفید میگذارند دست های سردم را نگیر 

وقتی زنده بودم نبودی حالا هنگام دفنم نمیخواهمت 

اشک هایت را بر بدن سرد و بی روحم نریز وقتی زنده بودم 

 

 گرمم نکردی حالا که یخ بسته ام نمیخواهم گرمایت را 

اول عشقت دیوانه ام کرد و بعد که ترکم کردی 

 

تصمیم به مرگ گرفتم و اجل را برگزیدم 

آن زمان ها هیچ به من فکر نکردی 

در یک نگاه ویرانم کردی و پاره پاره ی وجودم را سوزاندی 

هرگز وقت رسیدن عید به مزارم نیا و  

 

هیچوقت فاتحه ای برای روحم نفرست 

و هرگز برایم دعا نکن  

فقط مثل همیشه برو و پشت سرت را نگاه نکن

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد