بــــــآور کـن،

بــــــآور کـن، خیلی حرف است!!! 


 
وفــآدار دستـهآیت بـاشم،
  


 که یکـبار هم لمســشآن نکــرده ام

لمس کن لحظه هایم را

لمس کن کلماتی را که برایت می نویسم
  

 تا بخوانی و بفهمی چقدر جایت خالیست ...
  

 تا بدانی نبودنت آزارم می دهد ... 

 لمس کن نوشته هایی را که لمس ناشدنیست و عریان ...

که از قلبم بر قلم و کاغذ می چکد
  
لمس کن گونه هایم را که خیس اشک است و پُر شیار ...
  
لمس کن لحظه هایم را ...
...
تویی که می دانی من چگونه عاشقت هستم٬

تو باش

وقتی حس می کنم جایی در این کره خاکی ، 

 
نفس می کشی و من از همان نفس هایت ، نفس می کشم...
  

 تو باش

هوایت...

بویت ...

...
برای زنده ماندنم کافی ست!!!

هر آدمـی تو زندگیش یـه بـی معرفـت داره 


 
که اون بـی معرفـت دوست داشتنـی ترین
  


 آدمای روزگاره!

بـی معرفـت، به یادتـم...
 

فــــــراموش کردنــــــت...دیگر...کـــــارِ مــــــن

مـــــن 

 
نبودنت را ، تــــــاب می آورم
  

 رفتنت را ، تحمـــــّل میکنم
......
فراموش شدنم را ، بــــاور میکنم...

امــــــا......

...
فــــــراموش کردنــــــت...دیگر...کـــــارِ مــــــن

نــــــیست ....!!!