درگذشت نابهنگام گذشت را تسلیت باید گفت

چه عاجزانه..............

سه ساعت تا اولین ترنم های سحر مانده 

 و من چه عاجزانه در پی کلمه ای  

برای وصف حضورت هستم.

نگاه کن..........

نگاه کن.......... با توام..........

ببین باران و برف چه بی ریا بر کتیبه های زمین میبارد  

به زودی رهگذران بی ملال از سرمای زمستان نغمه ی عشق سر میدهند 

 و حتی سرما هم نمیتواند حرارت این عشق را کم کند

باران همه ی حرف های نگفته ام به توست 

 حرف هایی عاشقانه و مملو از محبت و پیوند و من دوستت میدارم 

 بیش از همه ی حرف های نگفته ام

خدایا کاش به زمانی برمیگشتم که تنها غم زندگی ام شکستن نوک مدادم بود