ینجا انتهای زمین است...
درست
لحظه ی مرگ انسانیت...
جایی
که دست های مادران بوی خون می دهد!!!
بوی
"جنایت"
و
آبهای راکدش طعم کودکانی را می گیرد که بی نفس خفه می شوند در
خفقان
این نکبت آباد!
معصومیت
ها دریده می شوند...
و
"آدم "ها...
همین
ما آدم ها...
چه
ساده می گذریم از کنار درد هایمان
"این درد های مشترک"
اینجا
انتهای زمین است...
درست
همین جایی که ما ایستاده ایم!!!!